و تو را از خویشتنم خواهم راند
و احساس با تو بودن را در خود خواهم کشت
دیگر خاتراتم را بر برگهای زرین نخواهم نگاشت
دیگرباید از جدائی سخن گفت
پس سخنی از ماندن نگو
زیرا من امشب عشق رش در پستوی نهان
خانه خواهم سوزاند
زود گذر کن از دلم
و از هجوم عشق تو
به ذره ذرهء دلم شکسته ام
رسیدخ ام به انتهای خواهشم من امشب دست از تو شسته ام
زود گذر کن از دلم
زود گذر کن از دلم