خداوندا... کاش قدرت آن داشتم که با شعله ای از آتش بهشت تو را به آتش بکشم وبابرکه ای آب آتش جهنمت را خاموش کنم آن وقت ثابت می کردم که حتی زاحدترین بندگانت هم لاشخوران عوامی بیش نیستند
زندگی را دوست دارم نه در قفسبوسه را دوست دارم نه به خاطر هوسوتو را دوست دارم تا آخرین نفس
از غم هجر تو با شمع گفتم آن چنان سوخت که از کرده پشیمانم کرد